یکی از فانتزیهای من اینه که ...

فانتزی من اینه تو این ماه رمضونی، حواسم نباشه ی چی بخورم. لامصب تو این ۴ سال ی بارم إتفاق نیفتاده!‏
*

*

*

فانتزی من اینه تو این ماه رمضونی
مامانــــــــــــــــــــــــت با نیشگون (بشگون) و دمپایی ابری خیس واسه سحر بیدارت نکنه!!!!!

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که:
تو خونه مثل کامپیوتر یه قسمت سرچ وجود داشته باشه که هر چی رو نتونستیم پیدا کنیم تو اون جا بنویسیم و اونم پیداش کنه و بیاره یا جاشو بهمون بگه جالب میشه نه؟

  

یکی از فانتزیام اینه که پدر زنم مثل بابای سارا اتابکی تو فیلم مادرانه باشه.
دیدید چقدر قشنگ باهاش حرف زد مهربون و منطقی
خدا قسمت کنه

*

*

*

فانتزی من اینه که بدونم:
ادم هایی مثل محمد جواد واقعا وجود دارن؟ یا اینجور شخصیت ها فقط مال تو فیلما هستن؟

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که دانشگاه قبول شم ۱۳ سال درس بخونم دکتر شم بعد یه وانت بخرم گوجه بفروشم خخخخخ

*

*

*

یکی از فانتزیامم اینه که برم تو یه فیلم ترکیه ای بازی کنم و بشم نقش اول و سریاله کلی معروف بشه که این دخترای ایرانی اینقد نرن عاشق مردای اجنبی بشن بیان عاشق خودم بشن

))))))))))
بححححححححححححححححله یه همچین ادم فداکاریم من

*

*

*

فانتزی من اینه که به بابام بگم دو هفته دیگه باید شهریه دانشگامو بدی اونم برگرده بهم بگه میبینی الان تو آمپاس شدیدی هستم تو هم هی قُمپز در کن شده دو تا کلیه مو میفروشم شهریه

دانشگاتو میدم
منم بگم: دمت گرم، دمت گرم و به بالا نگاه کنم
آقا من از شما میپرسم اینم فانتزی من دارم؟
O_~

*

*

*

 یکی از فانتزی هام اینه که یکی بیاد بهم بگه امام زمان ازت راضیه

*

*

*

 کیا فانتزیشون داشتن یه مداد که خودش مشقارو بنویسه بود؟؟؟ ^_^

*

*

*

فانتزی من اینه که به مخاطب خاصم بگم عزیزم میخوای این سرویس طلا رو برات بخرم…اونم بگه ممنون عشقم ولی من تورو بخاطره خودت می خام نه این چرتو پرتا …منم بگم

میدونم قابلتو نداره