یکی از فانتزی هام اینه باحال

یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه

و موقعی که عروس می خواد بعله رو بگه

یهو از وسط جمعیت داد برنم: نه باهاش ازدواج نکن

من هنوز دوستت دارم

بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق !

------------------------------------------------------

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ که ﺑﺎ مخاطب خاصم دعوا ﮐﻨﻢ

ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯش ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭمو ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ

ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿ ﺸﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ ﻟﻬﻢ ﮐﻨﻪ

ﺑﻌﺪ مخاطب خاصم ﺑﺒﯿﻨﻪ و ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ

ﺑﺎ کفش ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺪﻭﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﮕﻪ آه ﺧﺪﺍی ﻣﻦ

ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺰﺍﺭﯼ

ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮﻩ و بعدش ﺩﻭﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﻢ و ﺑﻤﯿﺮﻡ

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ !

ﯾﻪ ﺩﺳﻤﺎﻝ ﺑﺪﯾﻦ ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪ
   
 
------------------------------------------------------

یکی از فانتزیام اینه که توی کوهستان ویلا داشته باشم

یه حموم داشته باشه که سقفش از شیشه باشه

تازه برف پاک کن هم داشته باشه !

منم وقتی برف میاد برم زیر دوش دراز بکشم !

بعد چندتا قورباغه ، از این سبزا ، از اون بالا منو نیگا کنن !

------------------------------------------------------

یکی از فانتزیام اینه که مامانم داره سیب زمینی سرخ می کنه

بعد من یواشکی میام تو آشپزخونه یهو در حالی که کفگیر دستشه

بر می گرده سمت من منم کرک و پرم می ریزه

بعد یهو لبخند بهم میزنه و میگه:
بیا سیب زمینی سرخ کرده واسه تو درست کردم پسرم

بیا نیازی نیست بترسی همه ش واسه تو

اصن دیگه اشک شوق تو چشمام جمع شده :|

------------------------------------------------------

یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه

و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم

اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه

و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره

وقتی بچه هاش منو پیدا می کنن که پولارو بگیرن

همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها

اونی که با ارزش بود پدرتون بود

------------------------------------------------------

یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم ، بچه دار شم

بچمون دختر باشه ، اسمشو بذاریم گیتا

بعد با زنم دعوا کنم

و جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش بهش بگم :

هرچی میخوای ببری ببر ، فقط گیتارو با خودت نبر !

--------------------------- اس ام اس خنده دار ---------------------------

یکی از فانتزیام اینه روز آخر ترم که نشستـم سر کلاس

استاد موقعی که داره حضور غیاب میکنه

اسمِ منو بخونه بعد با صدای پر از درد و خسته بگم: حاضر

بعد استاد بگه آقا شما ۷ جلسه غیبت داشتی

حذفی این درس و ایشاا… ترم بعد

بعد بلند شم و استاد و نگاه کنم

همینجوری که کلاس رفته تو سکوت

آروم آروم برم سمت استاد

بعد که رسیدم جلوی استاد بگم:

ببین! منو از حذف کردن می ترسونی ؟

بعد محکم بکوبم رو میز داد بزنم دِ لعنتی حرف بزن

منو از حذف کردن می ترسونی ؟

بعد بچه ها میان جدام کنن منو از استاد دور کنن

همین جوری که دارم از کلاس میرم بیرون داد میزنم :

برو از خدا بترس

من چیزی واسه از دست دادن ندارم

من زندگیم و باختم لعنتی

بعد همینطوری که همه کپ کردن یه کلّه محکم می کوبم به در

بعدش در خورد می شه بعد من خـــونی و مـــالـی از کلاس میرم بیرون

بعد اصغر فرهادی میگه کــــات … آفرین پسر آفرین

بعد میـــاد جلو صورتم و می بوسه من می گم مخلصیم عمو اصغر…

کاری بود که بر میومد دیگه همه تشویق ســـوت اصن یه حــالی

میده … من یه همچین توهمـــایـی می زنم یعنی …

------------------------------------------------------

یکی از فانتزیام اینه که

تو محلمون ۱۰ تا پسر غریبه به دختر همسایمون تیکه بندازن

یهو غیرتی بشم کله کنم برم براشون ، ۱۰ تا شونو لت و پار کنم

و بعد بشون بگم خودتون خواستین من دعــــــوا نداشتم

بعد دختر همسایه این صحنه رو ببینه کف و تف قاطی کنه

تا می خواد بیاد سمتم که ازم قدردانی کنه

یهو مادرش با چادر گُل گُلی از خونه بیاد بیرون

و ببینه ۱۰ نفر پاره پوره رو زمین دارن خاک می خورن

متوجه جریان میشه و با یه حالت بغض آلود بیاد سمتم بگه داماد من

من : بله مادر

بگه : من همیشه آرزو داشتم همچین پسر رخشی داشتم

من: ولی مادرم تو همیشه به چشم یه پسر بد منو نگاه می کردی

تو همیشه یه کاری می کردی که آمارم پیش بقیه همسایه ها خراب باشه

تو به من تهمت میزدی ( با صدای آلن دلون )

یهو صدای کف زدن به گوشم می رسه

برگردم ببینم ۲۴۹ نفر دارن برام کف می زنن

بخاطر جان فدایی و دیالوگ زیبام!

بعد یهو ببینم یه افق داره از سمت راستم میاد

دوست داشتم بیشتر دیالوگ بگم که همسایه ها بیشتر کف بزنن

ولی مجبور شدم تا افق نرفته توش محو بشم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد