اس ام اس فاز سنگین


اس ام اس فاز سنگین

این روزها ، حالم همچون دایره ای می ماند ، که هیچ گوشه ای ، برایش دنج نیست . . .
*

*

*
اسباب بازی هایش را جمع کردم ، ماتم برد وقتی دلم را میان آنها دیدم . . . !

*

*

*
مترسک گریه نکن !
تو هم مثل من چوب سادگیت را خوردی !
به دار آویخته شدی به خاطر شکم پرستی ملخ ها !
بد دردیست چوب کار کسی را خوردن !
مترسک به چوبی تکیه کردی که چوبه ی دارت شد !
سادگی کردی !

  ادامه مطلب ...

داستان کوتاه پدر و سیگار من

داستان کوتاه زیبا و پر احساس حرمت پدر

ﻫﻔﺪﻩ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺍﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻣﺶ و به او ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ .
ﺍﻭ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ.
ﺩﺭ آﻥ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ
آﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺸﻢ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻧﻢ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ
 
ادامه مطلب ...

داستان زیبا و پند آموز تاجر میمون

روزی روزگاری در روستایی در هند مردی به روستایی ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۲۰دلار به آنها پول خواهد داد.

روستایی ها هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون به جنگل رفتند و شروع به گرفتنشان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت ۲۰دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون ها روستایی ها دست از تلاش کشیدند و به همین خاطر مرد اینبار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۴۰دلار خواهد پرداخت.

با این شرایط روستایی ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی تعداد میمونها باز هم کمتر و کمتر شد تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهایشان رفتند.


این بار پیشنهاد به ۴۵ دلار رسید و … در نتیجه تعداد میمون ها آنقدر کم شد که به سختی میشد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.

اینبار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون ۶۰دلار خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر میرفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون ها را بخرد.

در غیاب تاجر ، شاگرد به روستایی ها گفت : “این همه میمون در قفس را ببینید ! من آنها را به قیمت  ۵۰ دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت تاجر آنها را به ۶۰دلار به او بفروشید.”

روستایی‌ها که وسوسه شده بودند ، پولهایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند … البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستایی ها ماندند و یک دنیا میمون !

فک و فامیله ما داریم؟!!!!


اعتراف می کنم معلم دوم دبستانمون می گفت: املاها رو خودتون بنویسید چون من با دوربین مخفی می بینم کی به حرفام گوش می ده...

از اون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام که امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟ بیشتر هم به دریچه کولر شک داشتم!

ادم باهوشی هستم نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟





یکی از بزرگترین بلاهای آسمانی تمیز کردن اتاق ادم توسط مامانه :|
لامصب تو خونه اگه شتر هم پرورش بدی دیگه پیدا نمیشه :|





دیروز مهمون داشتیم واسه افطار منم فرداش امتحان داشتم داشتم درس میخوندم.یدفه مامانم اومده تو اتاق(با مهمونامون)میگه خوب مچتو گرفتم دوباره تو فیس بوتی؟
من :/
فیس بوک:(
بازم من:؟
مامانه ضایع کنه من دارم عایا؟


 
ادامه مطلب ...

استاتوس خنده دار مرداد 92

استاتوس خنده دار

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ,ﻫﻤﺶ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﻮﺩ!
ﻣﻨﻢ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺩﺍﺩﻡ ﻫﻤﺶ ﻋﻼﻣﺖ ﺗﻌﺠﺐ
ﻧﻮﺷﺘﻢ )):
ﺩﯾﺪﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻝ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ...
ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ? ﻭ ﺍﺯ ﻣﻦ !
ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺎﻋﺖ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ:
kesafat daram soal miporsam bazit
!!!?gerefte
ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﻣﺘﻦ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﻧﻪ
:|



ﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪﯼ ﺗﺎﺯﮔﯿﺎ ؟؟؟
.
.
..
.
ﻫﻤﻮﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﮐﻪ ﻧﺪﯾﺪﯼ ، ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺟﻨﺎﺯﻩ
ﺟﻤﻊ ﮐﻨﻢ





آقا میگم آدم آب حوز(حوض حوظ )رو با چنگال خالی کنه ولی خیت نشه .دیدین این آقاهه که شامپوپرژک از ایران واسه کشورش سوغاتی آورده چنان تو ذوقش میزنن که بیچاره...میگم من جای ای آقاهه بودم دیگه هیچکدوم از شامپوها رو به هیچکدمشون نیدادم هههه



 
ادامه مطلب ...